آی قصه قصه قصه نون و پنیر و پسته
یک زن قد خمیده روی زمین نشسته
یک زن قد خمیده یک زن دلشکسته
که چادرش خاکیه روی زمین نشسته
دست میندازه رو زانوش زانوشو هی میماله
تند تند میگه یا علی درد میکشه میناله
شکسته و تکیده صورت خیس و گلفام
دست میکشه روی قبر,قبر شهید گمنام
نظرات شما عزیزان: